نیکان
 

 

دو شب پيش،تو سرمای شديد تبريز،اين كبوتر سفيد زيبا،سر كوچه ما افتاده بود.

 

معلوم بود كه سرما و گرسنگی به اين حال و روزش انداخته.

 

يواشكی با پام تكونش دادم كه اگه هنوز جون داره برش دارم و ببرم خونه و احياش كنم اما مرده بود.خشك شده بود.

 

اون شب خيلی غصه خوردم و به اين فكر كردم كه بيچاره حيوونا تو اين سرما تو بيرون چكار ميكنن؟ چطور غذا و سرپناه پيدا می كنن؟ ما كه تو خونه گرم نشستيم و غذای گرم می خوريم اصلا به اين فكر كرديم كه حيوونا بيرون چطور روزگار می گذرونن؟

 

راستش منم تا اون كبوتر رو نديده بودم شايد به فكرم نمی افتاد.

 

يادم افتاد كه سال پيش هم تو همين زمون ها يك گربه سفيد بزرگ هم درست در همون نقطه جسدش افتاده بود.همه می رفتن و می اومدن و فقط نگاهش می كردن و رد می شدن.بعد از چندين ساعت كه گربه همونجا مونده بود من زنگ زدم به 137 و اونها هم دستشون درد نكنه اومدن و برش داشتن.

 

اين بار هم صبح شد و ديدم كه هنوز كبوتر همونجا مونده.با دستكش از بالش گرفتم و بردم كنار سطل شهرداری گذاشتم.

 

حالا ديگه جلو پنجره برنج و گندم و نون خشك می ريزم و آب ميزارم.يه جای كوچيك هم جلو پنجره درست كردم كه اگه سردشون شد برن توش.

 

خدا از سر تقصيرات ما بگذره.

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 150 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان نیکان و آدرس ataataee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: